اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

بسم رب شهداء و صدیقین

مبعث حضرت رسول اکرم(ص) - ایثارگران ثارالله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایثارگران ثارالله
نخستین آیات

هماهنگى آغاز بعثت ‏با نازل شدن نخستین آیات قرآن کریم، باعث ‏شده است تا مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حدیث ‏به بررسى و تعیین نخستین آیات نازل شده برپیامبر(ص) بپردازند. دیدگاه‏هایى در این باره وجود دارد که مهم‏ترین آن‏ها عبارتند از:

1- پنج آیه نخست ‏سوره علق.

2- سوره فاتحة الکتاب.(10)

3- سوره مدثر. (11)

دیدگاه نخست پرطرفدارترین دیدگاه در میان مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و حدیث مى باشد. از میان مورخان; مسعودى (12)، ابن‏هشام(13)، ابن‏اثیر (14)، طبرى(15)، و یعقوبى در کتاب‏هاى خود و از میان مفسران شیعه، صاحبان تفاسیر: تبیان، مجمع البیان، المیزان، نمونه و از میان مفسران اهل‏سنت; صاحبان تفاسیر: طبرى (که حدود یازده روایت در این باره ذکر مى‏کند.) ، درالمنثور، انوارالتنزیل و اسرارالتاویل (معروف به تفسیر بیضاوى) و تفسیرالقرآن العظیم جزو طرفداران این نظریه هستند.

از میان کتاب‏هاى علوم قرآنى مى‏توان به «الاتقان(16)» ، «التمهید فى‏علوم القرآن(197)» ، «البرهان(18)» ، و... اشاره نمود.

براساس روایات رسیده از امامان معصوم علیهم السلام آیات آغازین سوره علق را نخستین آیات نازل شده در غار حرا مى‏دانند. امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «اول ما نزل على رسول الله صلى الله علیه و آله بسم الله الرحمن الرحیم، اقرا باسم ربک...» (19); نخستین آیاتی که بر رسول خدا صلى الله علیه و آله نازل شد، «...اقرا باسم ربک...» بود.

امام هادى علیه السلام نیز فرمود: جبرئیل به محمد صلى الله علیه و آله گفت:

«اقرا قال: و ما اقرا قال: اقرا باسم ربک الذى خلق.» (20)

طبرى (21)از علماى اهل سنت در تفسیر خود، 11 روایت و سیوطى(22)15 روایت نقل مى‏کند، مبنى براین که در آغاز بعثت نخستین آیات سوره علق بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شده است.

طرفداران دیدگاه دوم اندک است. صریح‏ترین کسى که در این زمینه سخن گفته، «زمخشرى‏» در تفسیر «کشاف‏» (23)است.

دیدگاه سوم روایتى است که از جابر (24)نقل شده است. اگرچه هرکدام از این دو دیدگاه ممکن است طرفداران اندکى نیز داشته باشند، اما در برابر سیل نظریات مورخان، مفسران و دانشمندان علوم قرآنى و نیز روایات فراوانى که به برخى از آن‏ها اشاره شد و نیز ادعاى اجماع امت مسلمانرا به سادگى نمى‏توان رها کرد و از کنار آن گذشت.

بعثت و منت

در نفس انسان نیازها و غرایز گوناگونى قرار داده شده است که همگى طالب ارضا و هدایت صحیح هستند. خداوند متعال براى هدایت انسان، بهترین ابزار را در اختیار او قرار داده و امکانات متعددى به او عطا کرده است، تا هم بتواند نیروى خود را صرف ارضاى نفسانیات کند و هم با امکانات و نیروى داده شده،بر خواهش‏هاى نفسانىغلبه کند و کشش‏هاى درونى را تحت نظم و ضابطه در آورد. دو راهنما نیز در اختیار او قرار داده است تا حق را از باطل و سره را از ناسره متمایز کند; یکى در درون انسان که عقل است  و دیگرى پیامبران الهى که این راهنما از طریق وحى براى انسان فرستاده مى‏شود تا تمام رفتارها را به انسان بیاموزد و حدود و مقررات آن را نیز روشن نماید، چون عقل داراى خطا و نقصان است. برترین هادى، آن است که داراى مقام عصمت و مرتبط با وحى باشد، تنها راه آن، بعثت است. پس بعثت‏ بزرگ ترین نعمت ‏خداوند بربشراست و جا دارد که خداوند براین نعمت منت گذارد و این احسان و نیکویى را به رخ آنان بکشد، چنان که مى‏فرماید:

«لقد من الله على المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین‏»(آل عمران/ 164)

خداوند برمؤمنان منت نهاد (نعمت ‏بزرگى بخشید)، هنگامى که درمیان آن‏ها پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را برآن‏ها بخواند و آن‏ها را پاک کند و کتاب و حکمت ‏بیاموزد و البته پیش از آن در گمراهى آشکار بودند.

خداوند در آیه فوق به خاطر بعثت پیامبراسلام صلى الله علیه و آله برمؤمنان منت مى‏نهد و این نعمت ‏بزرگ و معنوى را به رخ آنان مى‏کشد.

ممکن است کسى تصور کند که منت گذارى، کار صحیحى نیست، چرا خداوند در این جا منت مى‏گذارد؟ مگر بعثت چه ویژگى هایى دارد و هدف از آن چیست؟

واژه منت از «من‏» به معناى چیزى است که با آن وزن مى‏کنند (سنگ کیلو) . و نیز به معناى نعمت ‏سنگین و باعظمت نیز به کار مى‏رود. بنابراین هر نعمت ‏سنگین و گرانبهایى را منت گویند. کاربرد این واژه دو گونه است: قولى و فعلى(25).

اگر کسى عملا نعمت ‏بزرگى به دیگرى بدهد، این همان منت عملى است که بیشتر در مسائل تربیتى و هدایتى و معنوى کاربرد دارد و پسندیده و ارزنده است. که برخى گفته‏اند: این منت مختص به خداى متعال است. اگر کسى کار کوچک خود را با سخن گفتن بخواهد به رخ دیگرى بکشد و آن را بزرگ جلوه دهد، کارى است ‏بسیار زشت، که این از منت‏هاى بشرى است. در نتیجه، منت‏گذارى بربخشیدن نعمت‏هاى بزرگ که از جمله آن‏ها نعمت رسالت است، منتى زیباست و «من الله‏» یعنى انعم الله، خداوند نعمت ‏بزرگى بخشید و در اختیار مؤمنان قرار داد. چنان که در جاى دیگر خداوند به خاطر هدایت کردن انسان‏ها به ایمان، بر آن‏ها منت مى‏گذارد. «بل الله یمن علیکم ان هداکم للایمان‏».(حجرات/17 )

اگر مسلمانان به خاطر پذیرفتن اسلام، مشکلات و خسارت‏هاى زیادى متحمل شده‏اند، نباید فراموش کنند که خداوند بزرگ‏ ترین نعمت را در اختیار آن‏ها گذاشته و پیامبرى مبعوث کرد تا انسان‏ها را تربیت کند و از گمراهى‏ها باز دارد. بنابراین هر اندازه براى حفظ این نعمت ‏بزرگ تلاش و کوشش شود و هر بهایى پرداخته شود، بازهم ناچیز است. (26)

فلسفه و اهداف بعثت

پس از قرن‏ها تحقیق و بررسى درباره مسائل دینى، هنوز پرده از اسرار بسیارى از آن‏ها برداشته نشده است، که از جمله آن‏ها اسرار نهفته نبوت و بعثت است،اگرچه از ظواهر آیات قرآن مى‏توان استفاده کرد که بعثت پیامبران الهى، به ویژه پیامبراسلام صلى الله علیه و آله داراى اهدافى مى‏باشد که بیان خواهد شد و تنها در آیه مورد بحث که خداوند بر مؤمنان منت گذارده است، به سه برنامه از مهم‏ترین آن‏ها اشاره شده است:

«یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة‏»

1- تلاوت آیات الهى

«یتلوا» از واژه «تلاوت‏» به معناى پى‏درپى آوردن، پیروى کردن و خواندن با نظم است، (27)که شامل پیروى کردن در حکم وخواندن منظم آیات الهى همراه باتدبر نیز مى‏شود، گویا تلاوت کننده از آیات پیروى کرده یا حروف و کلمات را در پى یکدیگر قرار داده است. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با خواندن آیات پروردگار و آشنا ساختن گوش دل و افکار مردم با این آیات، آن‏ها را آماده تربیت مى‏نماید، که مقدمه تعلیم و تربیت است.

2- تربیت

یکى از مهم‏ترین برنامه‏هاى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله تربیت انسان‏هاست. تربیت ‏به معناى فراهم کردن زمینه‏ها و عوامل براى به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهاى انسان در جهت مطلوب است.او باید زمینه‏ها را براى انسان‏ها آماده کند تا از نظر عملى بهترین رابطه را با خداى خود (عبادات)، با هم نوع خود (عقود و ایقاعات)، با قوانین و مقررات اجتماعى (حکومت و سیاسات)، با خانواده خود (حقوق خانوادگى) و با نفس خود (اخلاق و تهذیب نفس) داشته باشند، تا بتوانند مسجود فرشتگان قرار گیرند. پیامبر صلى الله علیه و آله منجى بشریت است. یکى از دانشمندان فرانسوى مى‏گوید: «بزرگ‏ترین قانون اصلاح و تعلیم و تربیت همان حقایقى است که به نام وحى، قسمت ‏به قسمت ‏بر محمد صلى الله علیه و آله نازل شده و امروز به نام قرآن در بین بشراست.» (28)

پیامبراسلام صلى الله علیه و آله در مدتى کوتاه، انسان هایى بزرگ، مانند على علیه السلام، زهرا علیها السلام، سلمان فارسى، ابوذر، مقداد و... را تربیت کرد. حضرت محمد صلى الله علیه و آله کاشف معدن‏هاى نهفته انسانیت ‏بود. زیرا «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه‏»، مردم مانند معدن‏هاى طلا و نقره هستند.

انسان داراى استعدادهاى نهفته است که براى بهره ‏ورى صحیحباید آنها را کشف کردتا به ارزش حقیقى خود دست ‏یابند.

کلمه «یزکیهم‏» از ماده «زکوة‏» و زکآء» به معناى رشد و زیادى است (29)، که در این‏جا به معناى تربیت و پاکسازى است و شامل پاک شدن از آلودگى‏هاى اعتقادى، اخلاقى و رفتارى مى‏باشد. اگرچه واژه تربیت ازماده «ربو» به معناى افزایش و نمو است، اما در قرآن کریم مفهوم تهذیب نفس با واژه تزکیه آمده است:

«قد افلح من زکیها»)شمس/8)

«قد افلح من تزکى‏»(اعلی/14)

«رستگار شد کسى که خود را تزکیه کرد.»

واژه تربیت در قرآن در جنبه‏هاى جسمانى و مادى به کار رفته است، نظیر:

«الم نربک فینا ولیدا»(شعراء/18)

«آیا در دوران کودکى تو را در میان جمع خود تربیت نکردیم؟»

که سخن فرعون است که خود را مربى موسى معرفى مى‏کند، یعنى از نظر جسمانى و امکانات مادى تو را بزرگ کردم. اهمیت اخلاق و تزکیه نفس برکسى پوشیده نیست. جوامع مختلف به آن نیازمندند، زیرا تنها راه نجات از گمراهى‏ها، فسادها، جهل، جنگ و خونریزى‏ها و... در پرتو اخلاق صحیح و آراسته شدن به ارزش‏ها و مکارم اخلاقى است. پیامبراسلام صلى الله علیه وآله‏ هدف از بعثت ‏خود را کامل کردن مکارم اخلاق بیان کرده است:

«بعثت لاتمم مکارم الاخلاق‏» (30)من براى کامل‏کردن فضایل اخلاقى مبعوث شده‏ام.

یکى از دانشمندان فرانسوى مى‏گوید: «اى محمد! اى آورنده قرآن! کجایى؟ بیا و دست ما را بگیر و به باغ و صحرا و چمن و به هر جایى که خواهى ببر. تو اگر ما را به میان دریا ببرى، خواهیم رفت، زیرا تو عالم به حیات و زندگى ما هستى!» (31)


[ پنج شنبه 90/4/9 ] [ 1:6 صبح ] [ امیر زینلی ]
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : علی حسنی نیا[4]
نویسندگان وبلاگ :
امیر زینلی
امیر زینلی (@)[91]


پیوندهای روزانه
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 44
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 55656